چندتا از اولینای آترین بانو
سلام آترین بانو این عکسا مال تقریبا یه سال پیشه. وقتی تو در وجود من بودیو من نمی دونستم. آترینم اینقدر اینجا خسته بودم که هیچ وقت توی زندگیم همچین خستگی رو تجربه نکرده بودم. همش می گفتم من نمیام من نمیام بالا، همه هم بهم می خندیدنو آخر سرم منو تا اون بالای کوه که هیچ تا اون سر کوه بردن. این مربوط به اولین گشت و گذاری که رفتیم. اینجا رفتیم بستنی خورون، باغ فین. عیذ فطر بود از بس تو خونه آقا بزرگ نشسته بودیم خسته شده بودیم و بعدشم به پیشنهاد وجیهه و به اتفاق مرجان و معصومه و پوریا و امیر طاها و من و شما رفتیم فین تا یه کم خوش بگذرونیم. اولین مهمونی که منو شما دعوت شدیم و شما از اول تا آخر خواب بودید مهمونی خونه م...
نویسنده :
مامان سما
11:11