5 ماهگیت مبارک دلبندم
سلام فرشته نازنینم
سلام دختر زیبای من
دیروز 5 ماه از روزی که برای اولین بار تو رو در آغوش گرفتم گذشت. 5 ماه از روزی که زیباترین داده خداوند و با چشمام دیدم، 5 ماه از روزی که مادر شدم
چه احساس قشنگیه مادر شدن و من تجربه این احساسو به تو مدیونم.
الان که دارم به چند ماهی که گذشت نظر می ندازم می بینم چقدر دلم برات تنگ شده. وقتی فیلم بدنیا اومدنت می بینم، وای آترین عاشق اون بغضتم. عاشق اون چشای بسته ات هستم که نمی خوای باز کنی، عاشق اون آرامشتم. آترین تو بهترین دختر دنیای برای من. اونقدر دوست دارم که زبونم قاصر می مونه از گفتنش.
راستی الان پیش خاله عاطفه هستی. دیروز از تهران اومد و لباساتو با خودش آورد. دیشب بردمت دکتر. پاهات سوخته و دکتر چند تا پما داد.
قبل از ظهر هم باید ببرمت برای قد و وزنت......
آترین تو تو این ماه برای اولین بار نشستی.
والبته کله پا شدی.
علاقه زیادی به غذا خوردن داری. وقتی سر سفره می ریم اول که لقمه ها رو تعقیب می کنی ببینی کجا می ره و بعد از چند تا لقمه وقتی خبری نشد دیگه دیگه ... بنای گریه رو می ذاری و ....
برای اولین بار سوار روروئک شدی.
دوربینو که جلو صورت نازت می بینی نگاه به دوربین می کنی عین یه آدم بزرگ تا ازت عکس بگیریم.
توی این ماه به طور کامل غلط می زنی.
این عکست مربوط به همایش شیر خوارگان علی اصغر امام حسین نی نی نازم.
دنیا خیلی ناچیزه در مقابل عشق من به تو.