آترین صدمین فرزند آقا بزرگ
سلام عزیزکم، دلبندم، شیرینم
سلام مامان جونیم.
چطوریایی؟؟ امیدوارم هر وقت که این مطلب یا هر کدوم از مطالب وبلاگتو می خونی، زندگیت پر از عشق و محبت باشه.
عکس بالا مربوط به شب عید قربانه.(با این مامانت که این همه با تاخیر میاد همه چیو می نویسه)
می دونستی تو 100 مین فرزند آقا بزرگی؟؟
اینو روز عید قربان، وقتی همه ی فامیل خونه آقا بزرگ بودیم عمو مسعود گفت. بعدم وجیهه کلی عکس از شما و آقا بزرگ گرفت، آقا بزرگ اولش نمی دونست که دارن عکس می گیرن، تو بغلش بودی و اونم باهات حرف می زد وقتی که متوجه شد که دارن ازش عکس می گیرن، وای چه ژستایی که نگرفت و ما هم ........
اما از اون روز این دختر عمه راحت خیال من فط یه دونه عکسشو نگه داشته(باید خدا رو شکر کنیم که این یه دونه رو هم نگه داشته!!!!!!!!!)
راستی نازنینم چند تا عکس جامونده هم از قبل دارم که برات می ذارم تا ببینی.
این شما هستی با دایی امیرت تو مشهد اردهال.
قربون اون خنده ات بشم من، اینم دوتا داییات با بابات.
اینم لباسی که مامان جون روز جهانی کودک برات خرید.
دوست دارم تا اونجا که فقط خدا می دونه و بس.