این روزهای آترین
سلام کودک خندان من
دختر نازنینم چند وقتیه که برنامه ی منو تو تغییر کرده، موقع سر کار رفتن تو رو پیش عزیزت می ذارم که خداییش با روی باز از تو استقبال می کنه و خیلی هم دوست داره.
اما دیروز یه کم کم حال بودی، وقتی گذاشتمت از بغلم جدا می شدی، شیر نمی خوردی و همش گریه می کردی. نمی دونی اینا چیزای چه با دل من می کنه، دیروز هم فکر و ذکرم تو بودی حتی وقتی توی دفتر بودم، بالاخره ام دلم طاقت نیاوردو اومدم پیشت.
دیشب توی تمام این مدت اولین شبی بود که نخوابیدی.
وقتی یه عطسه کوچولوی تو اینطور دل منو زیر و رو می کنه، من چی از خدا بخوام غیر از سلامتی و بهروزی تو دختر نازنینم.
راستی دیروز روز جهانی کودک بود، ایشااله دل همیشه مثل دل یه کودک، شاد و صاف و بی آلایش باشه.
نفس گیر عشقتم آترین زیبای من.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی