آترین آترین ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

آترین فرشته کوچک من

این روزهای نفسم آترین

1393/5/4 9:43
نویسنده : مامان سما
730 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر شیرینم

این روزات خیلی خوردنی شدی، کارایی می کنی بامزه و دوست داشتنی.

چند روز پیش سرت به دیوار خورد و منو خاله عاطفه کلی ناز و نوازشت کردیم.یه ساعتی گذشت بود از این اتفاق و هرکی پی کار خودش بود و شما هم از تنهایی بازی کردنت خسته شده بودی رفتی دقیقا همونجایی که سرت به دیوار ورده بود آروم سرتو به دیوار زدی و سرتو به نشونه درد گرفتی و ناله کنان پیش خاله عاطفه اومدی. الههههههههههههههههههههههههی قربونت برم. خاله عاطفه هم تا جایی که جا داشت بوسید تو رو.

شبی که برا عقیقه می کردیم _26 تیر)از دیدن این همه بچه تو خونه آقا بزرگ و این همه شلوغی کلی شور اومده بودی و چند تا کلمه به زبون آوردی(البته شاید قبلنم گفتی بودی و به گوش من نیومده بوده)

الام= سلام

اوبی= خوبی

آله= خاله

همچین دایی هاتو می بینی مخصوصا دایی امیرو می گی دایی که قند تو دل هر کی می شنوه آب می شه دلبندم.

سلام کردنات اصولا همراه با دست دادنه. تازه بهت میگیم بزن قدش این کارو می کنی.

 

الان دیگه مفوم حرفای ما رو متوجه می شی. وقتی چیزی رو بهت می گم یا کاری ازت می خوام تقریبا می دونی چی می گم و اگه حوصله داشته باشی اونو انجام می دی.

تازگیا عاشق آب بازی تو حوض حیاط بابایی شدی. خاله عاطفه بعد از ظهرا می بردت و باهم آب بازی می کنید.

 

پسندها (2)

نظرات (0)